بده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...
دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...
نتونه به هیچکی اعتماد کنه هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه ...
نتونه اخرش برسه به یه بن بست ...
تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه ...
اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه اسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...
خیری از اسمون هم ندیده
مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!
بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره ...
خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...
خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!
خیلی سخته ادم احساس کنه خدا انو از بنده هایش جدا کرده ...
خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا ...
پرده ی گناهات انقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه.... ؟!
سلام سپهر جان ...
خیلی متن جالبی بود ... و برای من خیلی جالب تر بود چون حالم خیلی خراب بود وقتی اینو خوندم ... واقعا به درد من می خورد ... مخصوصا جمله آخر : پرده گناهم آنقدر شده که دیگر خدا هم صدای منو نمی شنوه ... خدا نکنه اینطوری شده باشه ...
حتما بازم بهت سر می زنم ... تا بعد خدانگهدارت
الهی!
دستم گیر که دست آویز ندارم
و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
قشنگ و با احساس بود آقا سپهر!
منتظر متن بعدیت هستم
سلام اقا سپهر من خودم خیلی وقته تنهایم هستن آدمایی که تنهایه تنها ازخدا هم دلگیرن مثل من ..................مثل تو
تنهایی زندگیمو تباه کرده خیلی به درس خوندن علاقه دارم ولی نتونستم ادامه تحصیل بدم فقط به خاطر تنهایی ....
نابود شدم خدایا...
سلام خیلی متنت زیبابودهمه حرفهای دلم بودولی ته همه نداشتنهاخداهست.../
اگرتنهاترین تنهاشوم بازهم خداهست............................./
خوشحال میشم به وب من هم سری بزنی/