کاریکلماتور

  بدون نظر نمیشه ها

* قطره باران در مرکز دایره ای که روی آب ترسیم می کند جان می سپارد !

* قبل از خودکشی ، قاتل و مقتول را در مقابل آینه به هم نشان می دهم !

* عمری بین در ورودی و در خروجی زندگی سرگردان بوده ام !

* خورشید ، هنگام طلوع ، ماسک گل سرخ به چهره می کشد !

* ضربان قلب لحظات گذران زندگی را به هم پاس می دهند !

* آینه شکسته آرایشگاه حاصل جمع سرهای اصلاح شده را در سطل زباله می ریزد !

* بعضی برای انتقال آنچه در سر دارند از جرثقیل استفاده می کنند !

* سر سنگینی بعضیها شاید از آن ناشی شود که آنچه در سر دارند به زبان نمی آورند !

* بعضی هم رنگ جماعت می شوند ، ولی هم فکر جماعت نه !

* عکس جوانیم را روی آینه چسباندم تا گذر زمان را نبینم !

* مترسک رنجیده از کشاورز ، با پرنده ها دست به یکی می کند !

* با این همه خون دلی که خورده ام ، در شگفتم که چرا دراکولا نمی شوم !

* بیکاری هم خودش کار است ، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد !

* پرنده ای که فریب مترسک را بخورد از گرسنگی می میرد !

* پرنده گوشه گیر روی شانه مترسک لانه می سازد !

* سیل از بی آبی در گذشت !

* آبشاری که از کار افتاده بود با آسانسور پایین آمد !

* قوه جاذبه زمین جسد پرنده تیر خورده را در دست شکارچی نهاد !

* سوراخ سوزن روزنه امید نخ است !

* مردم سخت کار کردن را دوست دارند ، به شرط اینکه کسی برای آنها کار کند !

* خوابیدن سخت ترین کار دنیاست برای انجام دادنش باید تمام روز را بیدار بمانی !

* بیش از اندازه عاقل بودن عاقلانه نیست !

* آدامس آنقدر غصه خورد که باد کرد و ترکید !

* وقتی شیر باغ وحش در وان شیر پرید ، حسابی شیر تو شیر شد !

* کلمه ها در کوچه پس کوچه های مغز رژه می روند !

* گاز نوشابه عده ای را دچار گاز گرفتگی کرد !

* می خواست سوتی نده ، سوت زد !